کد مطلب:291005 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:677

عصر زندگی 3
است ، و آیه یا حدیثی را به راءی و دلخواه خویش معنی نكرده است . بی اعتقادان و كافران نسبت به مسائل اسلام اصیل و خالص دارای خلاء ذهنی هستند، و اگر مسائل و احكام به صورت درست تبیین و تفسیر شود و منطق درستی در كار باشد و به آنها عرضه گردد، به راه می آیند و به حق تن می دهند. این كاری آسان است ، لیكن با مسلمان و خداشناسی كه تعالیم دین یا بخشهایی از آن را به گونه ای انحرافی آموخته و معنای بسیاری از احادیث و آیات قرآنی را دگروار فهمیده است ، و به اصول و مبانی و راه و روشهایی پایبند و معتقد است كه در حقیقت ضد دین خدا و راه و روشهای پیامبران است ، چگونه می توان روبرو شد؟ و چسان می توان به این طبقه فهماند كه این افكار و اندیشه ها و تفسیر و تاءویلها كه آنان و جامعه و پیشوایان و مبلغان مذهبی ایشان به نام دین آموزش داده اند، و سالها و سالها بلكه قرنها گفته و تكرار كرده اند، دین خدا نیست ؟ در اینجا مشكلاتی روی می دهد كه در مورد كافران و بی اعتقادان وجود ندارد؟

تردیدی نیست كه گذشت قرنها، و غرض ورزیهای گوناگون در خلال دوران تاریخ گذشته اسلام ، و غیبت مفسر واقعی قرآن ، و بدآموزی حكومتهای ضداسلامی و به ظاهر اسلامی ، و تفسیرها و برداشتهای ارتجاعی روحانیان كوتاه فكر و واپس گرا، یا وابسته به دربارها و قدرتهای مسلط سیاسی ، یا جیره خوار طبقات مرفّه و اشراف و سرمایه داران ، دگرگونیهایی را در مفاهیم قرآنی و آموزشهای اسلامی پدید آورده است ، به گونه ای كه چه بسیار آیات و احادیث و احكام را به سود خود و به نفع طبقات مرفه تفسیر كردند، و معنا یا موضع احكام الهی را دچار تحریف و انحراف ساختند.

جریان خودراءی (تفسیر به راءی ) در مورد قرآن و احكام الهی مخصوص ‍ دوران خاصی نیست ، بلكه از زمان رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله چیزی نگذشته بود كه این كار آغاز شد، و حكومتگران ضروری دیدند كه بخشی از تعالیم قرآنی و نبوی را برای استقرار حاكمیت خویش دگروار و واژگونه تفسیر كنند. و بر این كار افرای به ظاهر علم و حدیث شناس گمارده شدند. و راه برای بازی با دین و آیین خدا بازگشت و ادامه یافت ، تاكنون و تا سپیده دم ظهور و قیام مفسر واقعی قرآن حضرت امام مهدی علیه السلام ادامه خواهد داشت ، و با مانعی جدی روبرو نخواهد گشت . در این دوران طولانی هر فرقه و دسته و گروهی بر طبق امیال و خواسته های خود قرآن و احادیث را توجیه كردند، و آیه های قرآن و سخنان پیامبر و امامان را با همان تفسیرهای انحرافی به مردم آموزش دادند، و در بسیاری از موارد معانی انحرافی و تفسیرهای نادرست چنان جا افتاده و در ذهنها جایگزین گشت ، كه به دشواری می توان اصل دین را از زیر لایه های غلیظ افكار و اندیشه های انحرافی بیرون آورد، و به راحتی به بازشناسی دین سره و خالص پرداخت .

این جریان یكی از موانع بزرگ در سر راه امام مهدی علیه السلام است ، زیرا كه در این جریان امام تنها با توده های ناآگاه رویاروی نیست ، بلكه عاملین اصلی توجیها و تاءویلها و انحرافها و تحریفها نیز پشت سر آنان قرار دارند و همواره به تحریك افكار و فتنه گری مشغولند.

عاملان اصلی دگروار تفسیر كردن قرآن و حدیث از سه جریان تشكیل می شود:

1- روحانیان دنیادار و وابسته .

2- سرمایه داران و اشراف .

3- حكومتهای غیر اسلامی و به ظاهر اسلامی .

نخست چنان تصور می شود كه سرمایه و قدرت عامل ایجاد انحراف معنوی و موضعی در احكام دین خدا است ، یعنی صاحبان زر و زور، لیكن با ژرفنگری بیشتر روشن می گردد كه عامل سومی نیز دخالت فراوانی در این جریان شوم دارد. صاحبان زر و زور تحریف را سفارش می دهند، و اما كسانی كه به تحریفها و برداشتها و تفسیرهای غلط دست می یازند و موضع و مدار اصلی احكام الهی را دگرگون می سازند، روحانیان وابسته و دنیاپرست و جیره خوار حكومتها و طبقات اشراف هستند. اینان بنابر اصل اطلاع و تخصص و مهارتی كه در مسائل و احكام دین دارند، می توانند مفهوم و یا موضع و مدار حكم یا احكامی را تغییر دهند، حكمی را به زیان طبقه ای است به سود آن طبقه تفسیر و توجیه كنند، مانند تعالیم كوبنده ای كه در اسلام علیه حكومتهای خودكامه هست ، و قرنها و قرنها همان تعالیم به نفع همان حكومتها توجیه شده است . همچنین دستورات اكید و توجیه ناپذیر در مبارزه با مترفان و متكاثران و دنیاداران كه در سراسر قرآن آمده است ، كه همه را یا توجیه كردند یا به دست فراموشی سپردند. فقر و بیكاری و بیماری و بی مسكنی و بی فرهنگی و دیگر مشكلات فردی و اجتماعی را كه - به نص احادیث - علل و اسبابی اجتماعی و انسانی دارد، به تقدیر و اراده الهی و سرنوشت نسبت دادند، و مجرمان و عوامل اصلی را كه استثمارگران و مستكبرانند، مخفی و پنهان داشتند. احكام اسلام را درباره شركت بینوایان در ثروت اغنیا و درباره مساوات و ادای حقوق شرعی و ادای حق جامعه مسكوت گذاشتند و تكلیف الزامی مبارزه با فقر و رفع نیاز نیازمندان را اخلاقی معرفی كردند، و از صبر بر فقر و مرض و محرومیت و پاداشهای اخروی آن سخن گفتند . و بدینسان احكام را در جهتی ویژه سوق دادند و آنها را از مفهوم و محتوای اصلیش كه ساختن جامعه قائم بالقسط بود تهی ساختند.

این مشكلی است كه هر سه پایگاه باطل و طاغوت در آن همدست و همداستانند یعنی زر و زور و تزویر. و توده های نجیب و ساده اندیش انسانی را به نام مذهب به خود می برند. وجود طبقه به ظاهر عالمی كه قدرت تفسیر براءی و توجیه و تاءویل نادرست حدیث را دارد بر مشكل می افزاید، زیرا امام مهدی علیه السلام در آغاز انقلاب خود با انحرافها و تحریفها و برداشتهای نادرست از دین و مذهب مبارزه می كند و آیات و احادیث را به همان گونه كه هست تفسیر می كند، لیكن آن طبقه به گونه ای دیگر تفسیر می كنند، اینجاست كه درگیری آغاز می گردد، و آنان با امام مهدی علیه السلام كه مبین اسلام ناب و خالص است به مبارزه برمی خیزند.

مشكل دیگری نیز در رویارویی با جریان یاد شده وجود دارد و آن این است كه مبارزه در این صحنه با خودی فریب خورده است نه بیگانه ستیز گر. در جامعه های اسلامی كه مردم قرآن در دست دارند و برخی عالم نمایانی وجود دارند كه قرآن و احكام آن را دگرگونه تفسیر می كنند، دو مبارزه باید صورت گیرد: نخست تفسیرها و برداشتهای نادرست روشن گردد و ابطال شود، و دست عالمان كج اندیش و وابسته به طاغوتان زمان قطع شود، و سپس احكام اسلام و آیات قرآن درست و خالص تفسیر گردد و به توده های مردم كه دچار بدآموزیهای گسترده قرار گرفته بودند آموزش داده شود. روشن است كه پاكسازی ذهنها از رسوبات فكری گذشته - به ویژه كه به نام دین و به صورت ایمان باشد - كاری دشوار است . و این دشواری در آموزش انسانهای خالی الذهن نیست .

بخشی از برنامه های كشتار گسترده و فراگیر امام مهدی علیه السلام در جامعه های اسلامی شاید در این ارتباط و به این علت باشد، كه مسلمانان با حربه اسلام انحرافی - كه در حقیقت ضد اسلام است - به جنگ با امام برمی خیزند، و امام ناگزیر با قاطعیت با آنان روبرو می شود، و كار آنان را یكسره می كند، در صورتی كه از افكار و اندیشه های نادرست خویش دست برندارند و حق خالص و اسلام ناب و سره را نپذیرند.

ظاهرا احادیثی كه درباره امام موعود علیه السلام رسیده و از آیین جدید و كتاب جدید و تعالیم جدید سخن گفته شده است ، نظر به همین موضوع دارد. چون بیگمان قرآن ، آیین جاودان الهی است ، و امام مهدی علیه السلام تحقق بخش اهداف و تعالیم و آرمانهای همین كتاب مقدس است : در چارچوب آن حركت می كند. جامعه و انسان را به شكل و تراز آن می سازد، در همه احكام اصلی و فرعی از آن الهام می گیرد، و ذره ای از حدود آن گام فراتر یا فروتر نمی نهد. امام مهدی علیه السلام معلم و مفسر واقعی قرآن است ، و دین اسلام آیین اوست ، و برای احیای مجدد تعالیم قرآن و اسلام قیام می كند. در این معیارها و اصول تردیدی نیست ، و به ضرورت از تعالیم دین شناخته شده است . پس اینكه در احادیثی آمده است كه امام موعود علیه السلام دارای كتاب جدیدی است و آیین نوعی عرضه می كند، باید در اینگونه تعبیرها نیك نگریسته شود و مقصود از آنها كشف گردد.

بی تردید منظور اینست كه اسلام و قرآن كه در طول اعصار و قرون ، به دست حاكمان بیدادگر و عالمان واپس گرا و دنیا دوست و توجیه گر كار دنیاداران و زورمداران ، دچار انحرافها و پیرایه ها گشته است چون دیگر بار درست و خالص تفسیر شود، چنان انگاشته می شود كه كتاب تازه و آیین جدیدی است . امام مهدی علیه السلام ، در نقش سازنده و احیاگر خویش نسبت به اسلام و قرآن ، همه پیرایه ها را می زداید و اسلام ناب محمدی و علوی را از زیر لایه های غلط افكار و اندیشه های عالم نمایان دنیاپرست و زورمندان بیباك بیرون می كشد و به جامعه و مردم عرضه می كند، و برای تصحیح انحرافهای فكری - كه در تعالیم اسلامی پدید آمده است - با توجیه گران قرآن و حدیث درگیر می شود، و آنان را كه سالهای متمادی به بدآموزی و تحریف احكام دین پرداخته بودند و نسلها را دچار بدبینی و تردید در مبانی دین خدا ساخته بودند، از دم تیغ می گذارند، و جامعه را از لوث وجودشان پاكسازی می كند، و فساد فكری و فرهنگی را كه مانع بزرگ رشد اجتماعات بشری است از میان برمی دارد.

امام علی علیه السلام :

((یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی الهوی ، و یعطف الراءی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الراءی .))

- (چون مهدی در آید)، هواپرستی را به خدا پرستی باز گرداند، پس از آنكه خداپرستی را به هواپرستی باز گردانده باشند. راءیها و نظرها و افكار را به قرآن باز گردانده باشند. راءیها و نظرها و افكار را به قرآن باز گرداند، پس از آنكه قرآن را به راءیها و نظرها و افكار خود باز گردانده باشند.

این كلام امام علی علیه السلام ، به همین توجیه و تاءویلها و برداشتهای نادرست از قرآن ، اشاره دارد كه در طول دوران غیبت ، در اثر نبودن مفسر واقعی قرآن ، جامعه های اسلامی دچار چنین بدآموزیها و تحریفهایی می شوند. امام علی علیه السلام پس از این كلام چنین می گوید:

((... فیریكم كیف عدل السیرة ، و یحیی میت الكتاب و السنة . ))

- ... آنگاه است كه مهدی به شما نشان دهد كه سیرت عدل كدام است ، و زنده كردن كتاب و سنت چیست ؟

از این سخن روشن می شود كه كتاب و سنت در دوران قبل از ظهور مرده است ، با اینكه به ظاهر نامی از آنها برده می شود، و از این معلوم می گردد كه مرگ كتاب و سنت به معنای مرگ حاكمیت واقعی كتاب و سنت در زندگی انسان است ، و مرگ حاكمیت واقعی كتاب در عدم عدالت است . نبود عدل یعنی موت كتاب و سنت . اگر كتاب و سنت زنده باشد، عدل هست و اگر عدل باشد كتاب و سنت نیز زنده است .

امام صادق علیه السلام :

((ان قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس اشد مما استقبله رسول اللّه من جهال الجاهلیة ، قلت و كیف ذلك ؟ قال : ان رسول اللّه صلی الله علیه و آله اءتی الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور و العیدان و الخشب المنحوته ، و ان قائمنا اذا قام اتی الناس و كلهم یتاول علیه كتاب اللّه ، و یحتج علیه به ... ))

- آزاری كه قائم به هنگام رستاخیز خویش ، از جاهلان آخرالزمان بیند، بسی سخت تر است از آن همه آزار كه پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم جاهلیت دید. راوی می گوید: گفتم این چگونه می شود؟ امام فرمود: پیامبر به میان مردم آمد در حالی كه ایشان سنگ و صخره و چوب و تخته های تراشیده شده (بتهای چوبی ) را می پرستیدند، و قائم ما كه قیام كند مردمان همه از كتاب خدا برای او دلیل می آورند و آیه های قرآن را تاءویل و توجیه می كنند.

با توجه به سخن مشهور پیامبر صلی الله علیه و آله كه : ((ما اوذی نبی مثل ما اءوذیت : هیچ پیامبری مثل من (در راه تبلیغ رسالت الهی ) آزار ندید)) عمق دشواری كار در دوران رستاخیز امام مهدی علیه السلام روشن می گردد، و محور اصلی این دشواری آموزشهای انحرافی و بد تفسیر كردن قرآن و آیین خداست .

امام صادق علیه السلام :

((القائم علیه السلام یلقی فی حربه ما لم یلق رسول اللّه صلی الله علیه و آله . ان رسول الله اءتاهم و هم یعبدون حجارة منقورة و خشبا منحوتة ، و ان القائم یخرجون علیه فیتاءولون علیه كتاب اللّه و یقاتلونه علیه . ))

- (امام ) قائم در جنگ خویش (با مخالفان ) به دشواریهایی برمی خورد كه پیامبر برخورد نكرد. زیرا پیامبر آمد و مردم بتهای سنگی و چوبهای تراشیده را می پرستیدند (و گرفتار تعالیم انحرافی نبودند)، لیكن قائم (در هنگام رستاخیز خویش ) با مردمی روبرو می شود كه رویاروی او می ایستند و آیه های كتاب خدا را در برابر او به نظر خود تاءویل می كنند، و در همین راستا با او به نبرد برمی خیزند.

مشكل امام موعود علیه السلام ، مشكل توده های جاهل و نادانی است كه در دوران عمر خود گرفتار بدآموزیهای گسترده در تعالیم دین بوده اند، و به رهبری و راهنمایی تزویر گران عالم نما، از سر جهل ، رویاروی امام و منجی خویش می ایستند، و با تحریك مدعیان دروغین علم دین ، با امام بر حق به ستیز برمی خیزند، و درگیری ، با حربه تاءویل قرآن خواهد بود.

كوشش امام و رسالت او تطبیق درست و دقیق تعالیم قرآن بر مسائل حیات بشری و مشخص كردن حد و مرزهای واقعی احكام اسلام است ، به گونه ای كه توجیه و تاءویل بردار نباشد، و راه هر انحراف و تحریف و كژی و بدآموزی را مسدود سازد.

دگروار تفسیر كردن تعالیم اسلامی ، منحصر به احكام فرعی و فقهی و مسائل اجتماعی و اقتصادی نیست ، بلكه اصول دین نیز مشمول این جریان است . می توان گفت كه اصول دین به دلیل نفوذ فلسفه ها و جهان بینی بیگانه یونانی و هندی و اسكندرانی و... دچار تحریفهایی ریشه گشت ، و تفسیر به راءیهایی در مسائل توحید و معاد صورت گرفت ، كه براستی توحید و معاد قرآنی را از محتوای واقعی خود تهی ساخت . از برنامه های آن امام منجی نیز این است كه این تحریفها را - در كنار دیگر تحریفها - از دامن قرآن بزداید، و توحید و عدل و معاد قرآنی را چنانكه هست و مفهوم واقعی قرآن و حدیثی است عرضه كند، و فلسفه های ساخته فكر بشری و عرفانهای بافته را كه در لابلای تعالیم دین جا خورده و به نام دین باور گشته است ، به كنار زند، و شناخت غیر قرآنی را از میان بردارد.

وحدت عقیدتی و مرامی برای تشكیل جامعه واحد

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

برای تشكیل جامعه واحد، و امت واحده ، یك موضوع ضروری است و آن جهان بینی واحد و اعتقاد واحد است .

جهان بینی های گوناگون و متضاد، به طور قطع تفرقه و دوگانگی و ناسازگاری اجتماعی پدید می آورد، و از وحدت و یگانگی مردمان مانع می گردد. چون جهان بینی (اعتقاد) زیربنای تفكر اجتماعی و روابط انسانی است . اختلاف در مبانی جهان بینی ، موجب ناسازگاری انسان در محیط اجتماعی است . برنامه ریزها و معیارها در روابط اجتماعی اگر برخاسته از جهانبینی ها و مرامهای متضاد باشد، فعالیتهای انسانی را در همه زمینه ها ناهمگون و متضاد می سازد، و در زمینه های اقتصادی ، سیاسی ، تربیتی و... روشهای گوناگونی را بر جامعه حاكم می كند، و از هر گونه یكسویی و یكسانی مانع می گردد. به این جهت تنوع و چند گانگی در مرامها و ایدئولوژیها زمینه ساز اختلافات و تضادها و برخوردها دشوار در زیست اجتماعی است ، و در این شرایط انتظار وحدت و یگانگی و تشكیل امت واحد، پوچ و نامعقول است .

بنابراین باید جهان بینی واحدی بر جامعه حاكم باشد.تا انسجامی پولادین و وحدتی خلل ناپذیر در جامعه پدید گردد. و امت واحد، به معنای واقعی كلمه ، تحقق یابد.

بر این اصول ، باید برای وحدت عملكرد اجتماعی برنامه یگانه و یكسانی نیز بر جامعه حاكم شود تا وحدت اجتماعی ماندگار و خدشه ناپذیر گردد. از اینرو باید در ایدئولوژی واحدی مسائل اقتصادی جامعه حل شود، و حد و حدود مالكیت مشخص گردد، رابطه كارگر و كارفرما معین شود، ارتباط مالك و مستاءجر روشن گردد، رابطه انسان و زمین محدود شود، ارتباط انسان با كار و كالا و مصرف معلوم گردد. ضابطه در نظام تولید و توزیع محدود و معین شود. در برنامه ریزیهای فرهنگی و سیاسی و... نیز اصولی یكسان و همآهنگ در كار باشد. و در كل این مسائل و دیگر مسائل اجتماعی ، راه و روشهای متناسب و یگانه ای مورد عمل قرار گیرد در اینگونه اجتماعی ، یگانگی و وحدت اصولی و زیربنایی تحقق می یابد، و برخورد منافع و دیگر برخوردها و ناسازگاریهای اجتماعی به حداقل ممكن می رسد.

در دوران ظهور و روزگار دولت عدل بنیاد مهدوی علیه السلام ، جهان بینی واحدی بر جهان حاكم می گردد، و راه و روش و برنامه ها نیز یكی است . و یكپاچگی و یگانگی واقعی در عقیده و مرام پدید می آید. و مردمان همه یكدل و یك زبان به سوی سعادت و صلاح حركت می كنند. ناسازگاری و دوگانگی در اندیشه ها و عقیده ها نیست ، چنانكه در راه و روشهای اجتماعی نیز اختلاف و چندگانگی دیده نمی شود.

امام مهدی علیه السلام ، با این اصل اساسی و زیربنایی در ساختن جامعه یگانه بشری به توفیقی بزرگ و بی مانند دست می یابد، و همه علل و عوامل ناسازگاری و برخورد و درگیری را نفی می كند، و تضادها و كشمكشهای اجتماعی را كه خاستگاه اصلی آن در اختلاف عقیدتی و مرامی جامعه نهفته است از بن بر می آورد، و با عرضه جهان بینی و ایدئولوژی واحدی - كه آثار آن در عینیت و عمل برای همگان آشكار و ملموس گردد - راه هر گونه اختلافی را می بندد. بویژه اگر دورانهایی پیش بیاید (چنانچه پیش آمده است )، كه انسانها از همه ایدئولوژی های بشری ماءیوس گردند، و كارآیی آنها در عمل هیچ باشد، و بروشنی ناتوانی آنها در سامان دادن به جامعه و انسان آشكار گردد.

این چنین وحدت و یگانگی در عقیده و مرام و جهان بینی و ایدئولوژی به صورتی گسترده و فراگیر، كه در سراسر آبادیهای گیتی گسترش یابد و همه جا را در فروغ خود روشن كند تاكنون پیش نیامده است . وحدتهایی در بخشهایی از جهان - در گذشته و حال - دیده شده است كه بر اساس برخی از مرامها و جهان بینیها ملت این امتی را تاحدودی و در چهارچوبهایی یگانه و یكپارچه ساخته است ، و در دوره هایی كوتاه مردمانی را گرد همه آورده است ، و لیكن آنها وحدتهایی عمیق و پایدار نبوده است چون آن جهان بینیها و ایدئولوژیها، محتوایی حقیقی و مطابق با قانون جاودان حق و عدل نبوده است ، و صلاح و سعادت مادی و معنوی انسانها را پدید نیاورده است . از این رو دیری نپاییده است و تضادها و درگیریهایی مریی و نامریی اساس آنها را بر همه زده و روزگار آنها را به سر آورده است .

امام مهدی علیه السلام ، كه مصلحتی حقیقی است ، و راه و روش او بر قانون جاویدان حق و عدل استوار است ، و با فطرت و سرشت انسانها هماهنگ و سازگار است ، وحدتی واقعی را بر اساس اصول توحید و ایدئولوژی اسلامی پی می ریزد، و همه انسانها را در زیر شعار یگانه و دین واحد گرد می آورد.

امام علی علیه السلام :

(( یا مالك بن حمزه ! كیف انت اذا اختلفت الشیعه ... فقلت یا امیر المومنین ، ما عند ذلك من خیر؟ قال : الخیر كله عند ذلك . یا مالك عند ذلك یقوم قائمنا... ثم یجمعهم علی امر واحد. ))

- ای مالك بن حمزه ! چگونه خواهی بود هنگامی كه شیعه اختلاف كنند، (و به جان هم بیفتد...)

گفتم : یا امیرالمومنین در این دوره خیری نیست . امام فرمود: تمام نیكی در این روزگار است . ای مالك ، در این زمان قائم ما قیام كند و همه را بر (محور) یك مرام و عقیده گرد آورد.

رفع اختلافها در زمان ظهور، در همه مسائل و مشكلات صورت می گیرد. از مسائل اختلافی و مهم درباره مبداء و معاد، و مسائل اقتصاد و مالكیت و عدالت ، تا مسائل كوچك و ریز در روابط فردی و روزمره زندگی . مسائلی كه هر ساعت و هر روز در متن زندگی پیش می آید و چهار چوب واحدی ندارد، و معیاری برای آنها نیست ، و هر كس در راه و عمل خویش شیوه و روشی را انتخاب می كند، و موجب ناسازگاری و برخوردهای اجتماعی می گردد.

امام حسین علیه السلام :

(( لا یكون الامر الذی تنتظرونه حتی ییراء بعضكم من بعض ، و یتفل بعضكم فی وجوه بعض ، و یشهد بعضكم علی بعض بالكفر، و یلعن بعضكم بعضا. فقلت له : ما فی ذلك الزمان من خیر؟ فقال الحسین علیه السلام : الخیر كله فی ذلك الزمان ، یقوم قائمنا، و یدفع ذلك كله . ))

- امری (ظهور و فرجی ) را كه انتظار دارید، تحقق نخواهد یافت تا آن هنگام كه از یكدیگر بیزاری جویید، و تف به روی یكدیگر بیندازید، و برخی از شما برخی دیگر را كافر خواند، و بعضی بعضی دیگر را نفرین و لعن كند. گفتم : در این روزگار خیری نیست ؟ حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: تمام خیر در این روزگار است ، چون قائم قیام می كند، و همه (این اختلافها) را از میان بر می دارد.

اختلاف و برخوردهای ناهنجار در جامعه های مذهبی ، بویژه اسلامی ، دشوارتر است ، زیرا كه همراه با تكفیر و تفسیق است ، و یا ابزار دین صورت می گیرد، هر گروه و عده ای از دین برداشتهایی دارند و از افكاری پیروی می كنند، و با پندار محدود و بسته خویش آنها را دین خدا می دانند، و با كسان دیگری كه افكار و اندیشه ها و برداشتهای دیگری دارند درگیر می شوند، و یكدیگر را تكفیر می كنند، و هر گروه ، گروه دیگر را مخالف و منكر دین خدا می شمارد. و این چگونگی موجب از هم پاشیدگی عمیق اجتماعی می گردد، و جامعه مؤ منان را دچار تضادهای فراوانی می سازد. این تضادها و برداشتهای ناهمگون و متضاد، به دست خدایی امام منجی ، از میان می رود و برداشتها و شرح و تفسیرهای منسجم و هماهنگ و یكسانی از دین خدا و آیین اسلام عرضه می گردد، و جامعه را از گرداب كشنده اختلافات عقیدتی و مرامی می رهاند، و از سرگردانی تفسیرها و برداشتهای متضاد رهایی می بخشد.



امام صادق علیه السلام :

(( فوالله یا مفضل ! لیرفع علی الملل و الاءدیان الاختلاف ، و یكون الدین كله واحدا.... ))

-... مفضل ! (امام قائم علیه السلام ) از میان ملتها و آیینها اختلاف را بر میدارد، و یك دین به همه حاكم می گردد....

امام مهدی علیه السلام كه در آموزش منسجم و هماهنگ خود، جامعه را به انسجام و یگانگی رهنمون می شود، دستیاران و كارگزارانی ندارد كه هر كدام به شیوه ای دین خدا را تفسیر كنند، و كارها را به تفرقه و تضاد بكشانند، و مردمان را به حیرت و سردرگمی دچار سازند، بلكه كارگزاران و مجریان امور، در جامعه الهی مهدوی علیه السلام نیز در مسائل اصلی و فرعی ، در پرتو تعالیم امام خویش ، به شناختی دست می یابند كه هیچ اشتباه و اختلافی در آن نیست ، آنان راه و روش دین خدا و امام بزرگ خویش را یكدست و یكسان و منسجم تبیین می كنند، و هم راءی و هماهنگ به نشر تعالیم اسلامی و برنامه ریزی و ساختن جامعه و انسان می پردازند.

امام صادق علیه السلام :

(( ابوبصیر: جعلت فداك لیس علی الارض یومئذ مؤ من غیرهم (اصحاب المهدی )؟ قال : بلی ولكن هذه التی یخرج الله فیها القائم ، و هم النجیاء و القضاة و الحكام و الفقهاء فی الدین ، یمسح الله بطونهم و ظهورهم ، فلا یشتبه علیهم حكم . (102) ))

- ابوبصیر گوید: به امام صادق گفتم : فدایت گردم در آن روزگار (روزگار ظهور) مؤ منانی جز یاران مهدی علیه السلام وجود ندارند؟ امام فرمود: آری مؤ منانی جز آنان هستند، لیكن آن گروه كه قائم هنگامی كه قیام می كند با او كار می كنند، نجیبان و قاضیان و حكم گزاران و فقیهان و دین شناسانی هستند كه مسحه (و بركت ) الهی یافته اند، به گونه ای كه هیچ حكمی بر آنان اشتباه نمی شود.

این حدیث ، به تعالیم الهی امام مهدی علیه السلام نظر دارد، كه به شاگردان خویش می آموزد، و آنان را در مسائل پیچیده حیات بشری و پاسخ اسلامی به آنها، یاری میدهد، و اندیشه هاشان را بارور می سازد تا با نوری الهی توان یابند كه در مشكلات و دشواریهای اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، تربیتی ، اجتماعی ، خانوادگی ، فردی و... نظر بدهند، هم قانون خدا و آیین سره و خالص اسلام را بیان كنند، و هم یك جهت و یك سو راهنما و راهگشای اجتماعات بشری گردند.

در پرتو تعالیم چنین امام ، و چنین یارانی ، دوران تضادها و برداشتهای ناسازگار از دین ، و تفسیرهای گوناگون و متضاد از احكام خدا سپری می گردد، و در برابر این تعالیم خالص اسلامی و قرآنی ، دیگر ایدئولوژیهای بشری از هر نوع و هر سوی عالم رنگ می بازد و بی اصالت می گردد. و همه مدعیان فكر و فرهنگ و مرام در می مانند و ناتوان می گردند. و سرانجام همه انسانها پس از دوران توان سوز و سراسر اندوه حیرت و گمراهی و سرگردانی و تاریكی و نادانی - بویژه نسبت به مسائل اصلی حیات بشری - به سپیده دم سعادت و دانایی می رسند، و به زلال تعالیم مهدوی دست می یابند، و پذیرای آنها می كردند. وحدت واقعی و یكپارچگی درونی و عقیدتی و مرامی در جامعه ها پدید می آید، و جهان بینی و ایدئولوژی واحدی بر سراسر آبادیها حاكم می گردد.

رفاه اقتصادی ( و معیشتی )

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

از برنامه ها و اقدامهای امام مهدی علیه السلام پدید آوردن رفاه در كل جامعه بشری است . در آن دوران طبق ترسیم آیات و احادیث ، جامعه بشری واحدی تشكیل می گردد كه مانند خانواده ای زندگی كنند، و مسئله ناهنجار جوامع پیشرفته و ابر قدرت ، و جامعه های در حال رشد، و جامعه های عقب مانده و محروم ، از میان می رود و بشریت بطور كلی به رفاه اقتصادی و بی نیازی دست می یابد، و همین چگونگی زمینه اساسی رشد و تعالی معنوی و فكری انسان را می سازد.

طبق تحقیقات كارشناسان و متخصصان ، بخش عظیم و مهمی از مسائل عقب ماندگی و وابستگی و كمبود مواد غذایی و معیشتی (اگر نگوییم تمام آن ) به دو عامل بستگی دارد، و این هر دو عامل با هم در ارتباطند:

1. نظام اقتصادی حاكم بر جهان .

2. نظام سیاسی حاكم بر جامعه .

1- ((نظام اقتصادی حاكم بر میان )) ، یعنی نظام و سیستمی كه قدرتهای اقتصادی جهان در كشورهای استعماگر پدید آورده اند، و هدف و آرمان آنها دستیابی به قدرت اقتصادی روز افزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است . این قدرتهای سلطه گر، با برنامه ریزیهای دقیق خود، مانع هر گونه استقلال ، خود كفایی و رشد تولید و پیشرفت اقتصادی در كشورهای عقب نگهداشته شده اند. این قدرتها از راههای گوناگون و شیوه های تبلیغی و برنامه ریزیهای گسترده و عمیق ، در سایه سلطه نظامی و سیاسی و فرهنگی ، آزادی فكر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم می گیرند، و روشها و شیوه هایی در همه مسائل زندگی من جمله در تولید و مصرف تكنولوژی و فرهنگ و راههای معیشت ، بر آنان تحمیل می كنند كه به سود سرمایه داران بزرگ و سلطه بیشتر جهان پیشرفته است . در سایه این سلب فكر و سلب شخصیت و سلب آزادی و آزاد فكری ، پدیده عقب ماندگی و نیازمندی تحقق می یابد، و خود كفایی و خودیابی و اعتماد به نفی می میرد، و وابستگی روز به روز در اعماق اجتماعات و عقب مانده گسترش می یابد. از این رو، صاحب نظران مسائل اقتصادی - اجتماعی می گویند: كمك به كشورهای عقب مانده تنها در این است كه آنها را به خودشان واگذارند.

2- ((نظام سیاسی حاكم بر كشورها)) نیز نوعا عامل و دست نشانده قدرتهای جهانی هستند، همواره به زیان ملتهای خود گام بر میدارند، و برای كسب هر گونه فكر و اندیشه از مردم و نفی حس خودشناسی و خودیابی در مردم خویش می كوشند، و جریانهای فكری و فنی فرمایشی را در میان ملت خویش نشر می دهند، و با رسانه ها و ابزارهای تبلیغاتی هرگونه استقلال فرهنگی و اقتصادی را از جامعه سلب می كنند، و توده ها را برده وار به اسارت و پیروی كور كورانه وا می دارند.

در نتیجه این دو جریان مسلط و حاكم - یكی بیگانه و دیگری خودی - نخستین موضوعی كه صدمه می بیند و یا به كلی نفی میگردد، اصالت فكر و فرهنگ خودی و حس اعتماد به نفس و بازیابی و باز شناسایی نیروهای نهفته در دورن خود و جامعه خودی است .

در رستاخیز ظهور امام منجی علیه السلام ، این بندها و دامها از سر راه برداشته می شود، و عوامل سلطه برفكر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهان و كشورها نابود می گردد. و انسانها آزاد می شوند، و با هدایت آن امام بخود می آیند و دیگر بار خویشتن خویش را باز می یابند و باز می شناسد، و آزادانه فكر می كنند، و راههای تحمیلی و تبلیغی را از راه اصلی و درست جدا می سازند. و این است آزادی و آزادگی واقعی ، آزادیی كه در سراسر دنیای كنونی تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبری نیست .

در دنیایی كه تقسیم بندی جهانی با معیارهای ظالمانه صورت می گیرد، و امتهای ضعیف ، به حال خود واگذار نمی شوند، و از راههای مریی و نامریی در شبكه های پیچیده نظامهای سلطه و سرمایه داری جهان گرفتار می آیند، سخن از آزادی واقعی و آزاد فكری ، بازی با كلمات است . و گفتگو بر سر استقلال اقتصادی و انتخاب شیوه و راه زندگی و معیشت و دستیابی به رفاه و بسندگی بیهوده است . زیرا در چنین شرایطی ، بخشهای عظیمی از بشریت مواد لازم زندگی را در اختیار ندارند و دچار كمبود و فقرند، و بخشهای دیگر نیز طبق الگوها و معیارهایی كه سرمایه داران و تولید كنندگان بزرگ بر جامعه تحمیل می كنند پایه زندگی كنند، و از مواد و كالاها بهره گیرند، و خود قدرت اختیار و انتخاب ندارند.

از این رو در رستاخیز امام مهدی علیه السلام ، انسان در آغوش آزادی به معنای واقعی كلمه می آرامد، و در پرتو این آزادی همه بندها و زنجیرهایی را كه بر پایش نهاده اند می گسلد، و اسارت در بند نظامهایی كه جهان را به دو بخش پیشرفته و عقب مانده تقسیم كرده اند از میان می رود، و پدیده شوم فقر و نیاز نیز نفی می گردد، و رفاه اقتصادی در پرتو چنین معیارهایی به جامعه و افراد داده می شود. تردیدی نیست كه بدترین و ناهنجارترین اسارت برای بشریت ، فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس ، مسكن ، دارو و دیگر لوازم زندگی است . این اسارت برای انسان لحظه ای آسایش و فراغت باقی انسان را در اندیشه سیر كردن شكم و پوشاندن بدن و دست یابی به سایبان و بهبودی از درد و بیماری و... فرو می برد، و فرصتی باقی نمی گذارد تا به مفاهیم بالا و برتر زندگی بیندیشد، و پایگاه انسانی خود را درك كند، و از عروج و تكامل نوع انسان سخن بگوید.

در دوران رفاه اقتصادی و رفع همه نیازها، آدمی از این بردگی و اسارت هستی سوز رهایی می یابد، و از بند مشكلات آن آزاد می گردد، و به مسائل متعالی و برتر و تكامل و رشد و صعود می اندیشد و در آن راستا گام بر می دارد.

احادیث درباره رفاه اقتصادی دوران ظهور بسیار است ، و شاید از جمله مسائلی باشد كه بیشترین تاءكید بر آن شده است . و این اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنی می رساند، و شاید پس از اصل عدالت دومین موضوعی باشد كه در آن دوران در جامعه ها پدید می آید. و این هر دو با یكدیگر پیوندی ناگسستنی دارند، زیرا كه اجرای دقیق عدالت برای از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آكل و ماءكولی است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین ، رفاه اقتصادی برای همه ، با اجرای اصل عدالت اجتماعی و بر پایی قسط قرآنی امكان پذیر است ، بلكه رفاه و بی نیازی از میوه های درخت تناور عدل است ، و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگری و عدالت اجتماعی ، همگان را به زندگییی درست و سامان یافته می رساند.

امام صادق علیه السلام :

(( ... ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم .... ))

-.... مردمان بی نیاز می گردند آنگاه كه عدالت میانشان حاكم باشد....

امام كاظم علیه السلام :

(( ان الله لم یترك شیئا من صنوف الاموال الا وقد قسمه ، واعطی كل ذی حق حقه ، الخاصه و العامه ، و الفقراء و المساكین ، و كل صنف من صنوف الناس ... فقال : لو عدل فی الناس لاستغنوا... ))

- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع در آمد) میان مردم تقسیم كرده است ، و به هر كس حقش را داده است : كارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهی از گروههای مردم . سپس امام گفت : اگر عدالت اجتماعی برقرار شده بود همه مردم بی نیاز شده بودند....

بنابراین در سایه عدالت است كه به رفاه اقتصادی و بی نیازی مادی می توان دست یافت .

همچنین از نظر تعالیم اسلامی ، حاكمیت اگر درست و اسلامی باشد و برنامه ها و مجریانی قرآنی و اسلامی به كار گمارده شوند، محرومیت و نیازمندی در جامعه باقی نمی ماند، زیرا كه اصول عدل و حق اجرا می گردد، و در پرتو آن اجرای اصول ، همه مردم به رفاه و بی نیازی می رسند.

امام علی علیه السلام :

(( اما والذی فلق الحبه ، و برا النسمه ، او اقتبستم من معدنه ، و ادخرتم الخیر من موضعه ، و اخذتم الطریق من وضحه ، و سلكتم من الحق نهجه ، لنهجت بكم السبل ، وبدت لكم الاعلام ، و اضاء لكم الاسلام ، و اكلتم رغدا، و ما عال فیكم عائل ، و لاظلم منكم مسلم و لامعاهد.... ))

- سوگند به خدایی كه دانه را (در دل خاك ) بشكافت ، و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس كرده بودید، و خیر را از جایگاه آن خواستار شده بودید، و از میان راه به رفتن پرداخته بودید، و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههای شما هموار می گشت ، و نشانه های هدایتگر پدید می آمد، و فروغ اسلام شما را فرا می گرفت ، و به فراوانی غذا می خوردید، و دیگر هیچ عائله مندی بی هزینه نمی ماند، و بر هیچ مسلمان و غیر مسلمانی ستم نمی رفت .

در پرتو حاكمیت قرآنی و محمدی صلی الله علیه و آله و علوی علیه السلام امام مهدی علیه السلام ، و با اجرای اصل عدالت اجتماعی كه سیره انكارناپذیر آن امام بزرگ است ، تمام نابسامانیها سامان می یابد، و نیازها برآورده می گردد، و رفاه اقتصادی و آسایش معیشتی بر تمام بخشها و زوایای زندگی خانواده بشری پرتو می افكند.

با اینكه موضوع رفاه اقتصادی از شاخ و برگهای عدالت اجتماعی است ، در احادیث جداگانه مطرح گردیده است . و این اهمیت موضوع را آشكار می سازد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

(( یكون فی امتی المهدی ... یتنعم امتی فی زمانه نعیما لم یتتعموا مثله قط، البر و الفاجر، یرسل السماء علیهم مدرارا، و لاتدخر الارض شیئا من نباتها. ))

- در امت من مهدی قیام كند.... و در زمان او مردم به نعمتهایی دست می یابند كه در هیچ زمانی دست نیافته باشند.(همه ) نیكوكار و بدكار.

آسمان بر آنان ببارد و زمین چیزی از روییدنیهای خود را پنهان ندارد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

(( یكون فی امتی المهدی .... و المال یومئذ كدوس ، یقوم الرجل فیقول : یا مهدی اعطنی ، فیقول : خذ. ))

-... در زمان مهدی علیه السلام ... مال همی خرمن شود. هر كس نزد مهدی آید و گوید: ((به من مالی ده !))، مهدی بیدرنگ بگوید: ((بگیر)).

امام علی علیه السلام :

(( و اعلموا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج الرسول ... و كفیتم مؤ ونه الطلب و التعسف ، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق .... ))

-... بدانید اگر شما از قیامگر مشرق (امام مهدی علیه السلام ) پیروی كنید، شما را به آیین پیامبر در آورد... تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستیابی به امور زندگی ) آسوده شوید، و بار سنگین (زندگی ) را از شانه هاتان بر زمین نهید...

رفاه تا این پایه و تاءمین سطح زندگی تا این سطح ، آرمانی است الهی كه به دست مبشر راستین عدل و انصاف و سعادت آسایش ، امام مهدی علیه السلام ، به پیدایی آید.

امام علی علیه السلام :

(( ثم یقبل الی الكوفه فیكون منزله بها، فلا یترك عبدا مسلما الا اشتراه و اعتقه ، و لا غارما الا قضی دینه ، و لا مظلمه لاحد من الناس الا ردها، و لا یقتل منهم عبد الا ادی ثمنه ، دیه مسلمه الی اهلها، و لا یقتل قتیل الا قضی عنه دینه و الحق عیاله فی العطاء، حتی یملا الارض قسطا و عدلا.... ))

...سپس (امام مهدی ((عج ))) به كوفه ، در آید، و در آنجا مسكن گزیند، و هر برده مسلمانی را (در صورتی كه باقیمانده باشد) بخرد و آزاد كند و دین بدهكاران را بپردازد، و مظلمه ها و حقهایی كه بر گردن كسان است (به صاحبان حق ) باز گرداند، كسی كشته نشود مگر این كه بهای آن را (كه دیه است ) به صاحبانش تسلیم كند، و آن كس كه كشته شد بدهیش را بپردازد، و (زندگی ) خانواده او را تاءمین كند، تا سراسر زمین را از عدل و داد بیآكند...

تاءمین زندگی و رفاه تا این پایه است كه اگر از مسلمانان كسی هنوز در بردگی مانده بود به دست امام خریده می شود و آزاد می گردد. اگر كسی بدهكاری داشت بدهی او پرداخت می شود. هر كس حقی و حقوقی از دیگران بر گردن داشت رد می شود. اگر بنده ای قصاص شد دیه او به صاحبش ‍ پرداخت . هر كس به دلیل جرمی به اعدام محكوم شد بدهكاریهای او پرداخت می شود، پس از اعدام وی زندگی خانواده اش همسان و هم سطح دیگر مردم تاءمین می گردد. و اینها همه برای اجرای عدالت دقیق در سراسر آبادیهای زمین است . یعنی عدالت در آن دوران چنین مفهومی عمیق و گسترده و انسانی دارد، كه هر مشكل و ناهنجاری و گرفتاری را بر طرف می سازد.

امام باقر علیه السلام :

(( و یعطی الناس عطایا مرتین فی السنة و یرزقهم فی الشهر رزقین ... حتی لاتری محتاجا الی الزكاة و یجبئی اءصحاب الزكاة بزاكاتهم الی المحاویج من شیعته فلا یقبلونها، فیصرونها و یدورن فی دروهم ، فیخرجون الیهم ، فیقولون : لاحاجُة لنا فی دراهمكم ...فیعطی عطاء لم یعطه احد قبله .))

- (امام مهدی علیه السلام ، در سال دوبار به مردم مال ببخشید و در ماه دوبار امور معیشت بدانان دهد... تا نیازمندی به زكات باقی نماند. و صاحبان زكات ، زكاتشان را نزد محتاجان آورند، و ایشان نپذیرند. و پس آنان زكات خویش در كیسه هایی نهند و در اطراف خانه ها بگردند (برای دستیابی به محتاجی )، و مردم بیرون آیند و گویند:

ما را نیازی به پول شما نیست ... پس دست به بخشش گشاید، چنانكه تا آن روز كسی آنچنان بخشش اموال نكرده باشد.

امام صادق علیه السلام :

(( ان قائمنا اذا قام اشرقت الاءرض بنور ربها... و یطلب الرجل منكم من یصله بماله و یاءخذ منه زكاتة ، فلا یجد اءحدا یقبل منه ذلك و اءستغفی الناس ‍ بما رزقهم اللّه من فضله . ))

- هنگام رستاخیر قائم ما زمین با نور خدایی بدرخشد... و شما به جستجوی اشخاصی بر می آیید كه مال یا زكات بگیرند، و كسی را نمی یابید كه از شما قبول كند، و مردمان همه به فضل الهی بی نیاز می گردند.

سطح زندگی در این حد بسیار متعالی و آرمانی و رفاه اقتصادی تا این پایه ، در دنیای سراسر ظلم و جامعه های طبقاتی و سرشار از تضاد بر سر منافع و با روابط ظالمانه استثماری برای ما، قابل درك نیست ، لیكن وعده خدا است و تحقق خواهد یافت .

آیا چنین هدفی با این بزرگی و عالم گستری ، با شیوه های اخلاقی و پند و موعظه پدید می آید، یا امام مهدی علیه السلام تنها با اعجاز و قدرت معنوی این چگونگیها را در زمین پدید می آورد؟ یا شیوه های و روشهایی ویژه برای رشد ثروت و تولید كافی كالاها به كار می برد كه تاكنون نبوده است ؟

روشن است كه ایجاد رفاه اقتصادی در این حد و برای یكایك افراد خانواده بشری ، كاری بزرگ و مشكلی بسیار عظیم است ، و به دشواری می توان تصور كرد كه در آن روزگار چه مسائل و عواملی پدید می آید كه چنین زیستی نصیب انسانها می گردد.

با مطالعه در وضعیت زندگی كنونی بشر و با بررسی دقیق منابع طبیعی و ذخایر موجود در زمین و محاسبه استعداد انسان و محاسبه مقدار مصرف زائد و مسرفانه و تجملی در اجتماعات مختلف بشری به سه اصل دست می یابیم :

1. منابع طبیعی و ذخایر زمین این استعداد را دارد كه پاسخگوی مجموعه نیازهای انسانها باشد (در هر مقوله از مقولاتی كه در زندگی بدانها نیازی هست )، و كمبودها را برطرف سازد و آدمیان را به رفاه و آسایش و تاءمین معاش برساند.

2. محاسبه مقدار مصرف تجملی و مسرفانه اجتماعات بشری ، روشن می سازد كه اگر این اسرافكاریها و شادخواریها به صورتی درست و اصولی مهار گردد، و با انضباط و قانونی سازش ناپذیر جلو عیاشی و ریخت و پاشهای زاید گروه اشراف رفاه طلب و شادخوار گرفته شود، نیازهای كل بشریت برآورده می شود و زندگی همگان در روی زمین تاءمین می شود.

3. با بررسی استعداد خلاق و هوش مبتكر انسانی ، روشن می شود كه انسانها می توانند در پرتو پیشرفت دانشها، به فور مولها و اصول تازه ای دست یابند كه معاش آنان بهتر تاءمین شود، و نیازها و خواسته ها بیشتر بر آورده گردد، و رفاه و آسایشی عمومی و همگانی پدید آید. با توجه به این سه محور، امكان پدید آمدن دوران رفاه مطلق و تاءمین زندگی در سطحی متعالی برای همه مردم روی زمین ، روشن می گردد. در این بخش از این رساله ، به بررسی برخی از علل و عواملی می پردازیم كه ممكن است در رستاخیز قیام و انقلاب امام مهدی ((عج )) به كار گرفته شود، و با تكیه بر آنها بودجه و مواد و منابع عظیم و كلان برای چنین اقدامی عظیم تاءمین گردد، و در فروغ آن زندگی بشریت سامانی در خور یابد:

1. برقراری عدالت اجتماعی

عدالت اجتماعی به معنای تعادل و توازن در كلیه جریانهای اقتصادی جامعه است ، و نظام تولید و توزیع مصرف را در بر می گیرد. عدالت به این معنا، اگر گستره ای جهانی یابد و دقیق و بی استثنا حدود آن مشخص شود و درست اجرا گردد. تعادل و توزانی در كل جامعه بشری پدید می آورد كه آرمان همه عدالتخواهان الهی و بشری بوده است . در پرتو چنین عدالتی ، فاصله های اقتصادی به معنای اسراف و تكاثر در بخشهایی و كمبود و محرومیت در بخشهای فراوان دیگر ریشه كن می گردد. و چنانكه در بخش ‍ نخست دیدیم ، اجرای اصل عدالت موجب بی نیازی همگان است .

2.اجرای اصل مساوات

رعایت قاطع اصل مساوات نیز موجب تعدیل ثروتها و برابری در توزیع كالاها و مواد مورد نیاز همه مردم است ، و از تراكم و ذخیره سازی و كنز و اسرافكاری نزد طبقات و گروههایی مانع می گردد، و زمینه های اصلی كمبود و نیازمندی را بر طرف می سازد.

در فصل بعد روشن خواهد شد كه با اجرای اصل مساوات نیازها بر آورده می گردد، و محتاج و تهیدست باقی نمی ماند. در این باره چنین تعالیمی بر می خوریم : ((و یسوی بین الناس حتی لاتری محتاجا الی الزكاة : )) (امام مهدی علیه السلام ) میان مردم (در تقسیم اموال ) به مساوات رفتار می كند به طوری كه دیگر نیازمند و محتاجی یافت نمی شود)).

و این همان سطح متعالی زندگی و رفاه عمومی است كه زكات مورد مصرف نداشته باشد، و همه چیز به همه مردم برسد. این موضوع در اصل ((مساوات )) روشن خواهد گشت .

3. عمران و آبادی زمین

عمران و آبادی زمین ، و بهره برداری از امكانات آن تا سر حد امكان ، از دیگر اقدامات امام است . این كار، در دوران پیش از ظهور با همه پیشرفت علوم و تكنولوژی در همه زمینه ها بطور كامل انجام نشده است . طبق نظر متخصصان ، بسیاری از زمینها قابل عمران و آبادی و كشاورزی و تولید است ، بسیاری از آبها دارای استعداد ذخیره شدن و بهره برداری است ، و بسیاری از مناطق زمین متروك و رها شده مانده است ، و بسیاری از مناطق به علت نفوذ سیاستهای استعماری و ایجاد وابستگی و محرومیت بطور كامل از آنها بهره برداری نمی شود، و سیستمهای تولید و كشاورزیی بر آنها تحمیل می گردد كه به سود طبقات محروم نیست ، بلكه برای كشورهای سلطه طلب سودمند است .

این موضوع نیز از نظر متخصصان و آمار گیران ثابت است كه زمین استعداد اداره و تاءمین چند برابر جمعیت كنونی را دارد به سه شرط:

الف - از همه امكانات بهره برداری شود.

ب - از اسرافكاری و شادخواری و كامروایی فزون از حد گروههایی اندك مانع گردند.

ج - تكنیكهای دقیق علمی و فنی و متناسب با محیط و سرزمین ها به كار رود.

4- پیشرفت فنون

چنانكه در فصل ((تكامل علم و عقل )) در دوران ظهور خواهیم گفت ، علم و دانش بشر در رستاخیز امام مهدی علیه السلام به تكامل نهایی می رسد، و امام با برنامه ریزیهای دقیق كه از دانش بیكران الهی او برخاسته است ، همه مناطق زمین را آباد می كند، و برای تاءمین زندگی و ایجاد رفاه همگانی راه و روشهایی را عرضه می كند كه آن روز برای بشر ناشناخته بوده است . با توجه به اینكه راه اصلی رشد تولید و خود كفایی ، بهره برداری از علوم و فنون و تخصصهای ویژه و طرحها و برنامه های ماهرانه است .

علوم و فنون بشری در رستاخیز ظهور با علوم و فنون در دوران پیش از ظهور قابل مقایسه نیست ، از این رو، پیشرفتها و رشد تولید و سرمایه در آن دوران با هیچ دوره دیگر همانند نیست . امام مهدی علیه السلام در همه زمینه ها به دانش بشر تكامل می بخشد. و چنانكه در علوم الهی و ماورای طبیعی همه اشتباهات و جهلهای بشری را بر طرف می سازد و معیارهای درست در شناخت مبداء و معاد را به انسان می دهد، در علوم مادی و تكنیكهای رشد اقتصادی و سامانیابی زیست فیزیكی نیز راه و روشهایی شگفت آور به انسانیت عرضه می كند، و با شیوه های بسیار دقیق ، نظام تولید و بهره برداری از منابع طبیعی را رشدی توصیف ناپذیر می بخشد و بدینگونه مشكل كمبودها و نارساییها را بكلی برطرف می كند.

فاصله پیشرفت علمی و عقلانی و وضع دانش انسان در آن دوره با وضع كنونی ، بسی افزونتر است از فاصله دانش امروز بشری با دورانهای گذشته تاریخ .

5- بارانهای مفید و پیاپی

از علل و عوامل مهم و اساسی رشد تولید، بویژه در بخش كشاورزی - كه مادر تولید در بخشهای دیگر است - نزولات آسمانی و بارانهای مناسب و بموقع است . طبق تعالیم قرآن و احادیث پارسایی و نیكوكاری و احسان و بخصوص دادگری موجب نزول رحمتهایی الهی و وفور نزولات آسمانی است ، و گناه بویژه ظلم در روابط انسانی موجب خشكسالی و محرومیت از رحمت الهی و قلت نزولات است . در دوران ظهور چون نیكی و احسان و عدل و انصاف بر سراسر گیتی پرتو می افكند، و روابط انسانی بر اصل عدل و انصاف استوار می گردد، و مردمان همه به نیكی و نیكوكاری و پارسایی می گرایند، و ظلم و ستم را یك سو می نهند، از این رو، شایسته فضل بیشتر و رحمت بیشتر می گردند، و بارش بارانهای مناسب و بموقع سبب رشدی وصف ناپذیر در تولید خواهد گشت و بسیاری از مشكلات و كمبودها و نیازمندیها را برطرف خواهد ساخت .

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((...یتنعم امتی فی زمن المهدی ((عج )) نعمة لم یتنعموا قبلها قط یرسل السماء علیهم مدرارا و لا تدع الارض شیئا من نباتها الا اخرجته .. ))

-... امت من در زمان (رستاخیز) مهدی علیه السلام به نعمتهایی دست یابند كه پیش از آن و در هیچ دوره ای دست نیافته بودند. در آن روزگار، آسمان باران فراوان دهد، و زمین هیچ روییدنی را در دل خود نگاه ندارد...

چون مردمان به تقوا و پارسایی روی می آورند، خداوند بركات و بارانها را فرو می فرستد و خشكی و كم آبی در مناطق بسیاری بر طرف می شود؛ و این وعده الهی كه درباره جامعه تقوا پیشگان مژده داده است آشكار می گردد:

(( فقلت استغفروا ربكم انه كان غفارا. یرسل السماء علیكم مدرارا و یمددكم باءموال و بنین و یجعل لكم جنات و یجعل لكم اءنهارا )): سپس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او آمرزنده است . تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد. و شما را به اموال و فرزندان مدد كند. و برایتان بستانها و نهرها بیافریند.

امام علی علیه السلام :

((...و لو قد اقام قائمنا لانزلت السماء قطرها، و لاخرجت الارض ‍ نباتها...حتی تمشی المراءة بین العراق الی الشام لا تضع قدمیها الا علی النبات ... ))

-... چون قائم قیام كند، آسمان - چنانكه باید - باران بارد و زمین گیاه رویاند... به گونه ای كه زن ، از عراق در آید و تا شام برود و جز بر زمینهای سر سبز گام ننهد...

6- برنامه ریزی درست و از یك نقطه

چنانكه در آغاز این فصل یادآور شدیم عامل محرومیت و عقب ماندگی اكثریت كشورها و اجتماعات بشری ، كشورهای قدرتمند و سلطه طلب است . اگر سلطه طلبان از میان بروند و تقسیم جامعه بشری به دو یا سه طبقه : پیشرفته و در حال رشد و عقب مانده ، نفی شود و همه برنامه ریزیها و فكر و تخصصها و سرمایه ها و مدیریتها تا سر حد امكان بطور یكسان در همه مناطق زمین ، تقسیم گردد و تبعیض و تفاوتی در كار نباشد، و جهان دارای مركزیتی یگانه و واحد شود كه بر اساس عدل و مساوات به همه انسانها یكسان بنگرد، و تقسیم بندیهای ظالمانه جامعه بشری را محو سازد، و همه امكانات طبق طبیعی مشكلات و نابسامانیهای زندگی انسانها بر طرف می شود و رفاه و آسایش بر سراسر زمین سایه می افكند.

امام باقر:

((...القائم منا... تطوی له الارض ... فلا یبقی فی الاءرض خراب الا عمر... ))

-... زمین برای قائم ما در هم پیچیده می شود (و به لحظه ای از هر نقطه به نقطه دیگر می رسد)... و در زمین جای ناآبادی باقی نمی ماند...

7 - بهره برداری از معادن و منابع زیرزمینی

برای دستیابی به خود كفایی و رفاه در سطح جامعه بشری ، شناسایی معادن و منابع زیرزمینی و استخراج و بهره برداری از آنها كاری ضروری است ، و چاره ای جز این نیست كه از همه امكانات وطن انسان یعنی زمین بهره برداری شود. بسیاری از ثروتها و مواد لازم برای زندگی ، از معادن به دست می آید. این معادن و مواد دیگری كه برای بشر امروزی شناخته شده نیست ، در دوران ظهور مورد بهره برداری قرار می گیرد

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((...و یظهر اللّه له كنوز الاءرض و معادنها...))

-... خداوند برای قائم علیه السلام گنجها و معادن زمین را آشكار می سازد..

امام علی علیه السلام :

((...و تخرج له الاءرض اءفالید كبدها و تلقی الیه سلما مقالیدها...))

-... زمین آنچه را در اعماق خویش دارد برای وی بیرون دهد، و همه امكانات و بركات خویش را در اختیار او گذارد...

امام باقرعلیه السلام :

((...و تظهر له (القائم علیه السلام ) الكنوز...))

-... برای قائم ما گنجها آشكار می گردد...

در دوران پیش از ظهور بسیاری از معادن شناخته شده است و بشر كنونی و آینده بسرعت آنها را استخراج می كند و در زندگی به كار می گیرد. بنابراین از تاءكید فراوان احادیث بر موضوع معادن و آشكار شدن آنها برای امام قائم علیه السلام می توان حدس زد كه آنچه شناخته شده و قابل اكتشاف برای بشر كنونی است (به علت محدودیت دانش بشری نسبت به دوران ظهور و تكامل علم و عقل انسان با راهنمایی و تعلیم معلم بزرگ الهی حضرت مهدی علیه السلام ) بسیار ناچیز است